سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب در شب عاشورا

شاعر : سید پوریا هاشمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل

من از آتش زدن بال و پرت می ترسم            شب به پایان برسد از سحرت می ترسم

این جماعت همه در فکر عذابت هستند           آه از آتـش روی جــگــرت می تــرسم


شوق چشمــان تو با قبــل تـفــاوت دارد           بی من زار نـرو از سفــرت می ترسم

اصلا امـشب چــقدر توصیـه داری آقا           دارم از ایـنـهـمـه اما اگــرت می ترسم

چشم من خورد به اکبرجگرم سوخت حسین           من ز پــاشیدن جـسم پسـرت می ترسم

رحــم بر طفل صغیــر تو ندارند اینها           خیلی از تیــر و گلوی ثمرت می ترسم

زنــده ای و به سـوی خیمۀ تو می آیند           ته گــودال ز چـشمان تــرت می ترسم

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



غــم چشمــان تو با قبــل تـفــاوت دارد           بی من زار نـرو از سفــرت می ترسم


بیت زیر با توجه به مستند نبودن تیر به چشم خوردن حذف شد



تیرهایی که سه شعبست مهیــا کــردند          از تهاجــم سوی چشم قمرت می ترسم